800104



به تماشای آسمان می‌ایستم، به حرکت ابرها در روشنی آفتاب، به چشمک ستارگان در تاریکی شب. همه دنیا را به آغوش چشم‌هایم می‌کشم اما هیچ که هیچ. فکرهایم به پرواز در می‌آیند، پاهایم به حرکت می‌افتند.

فایده‌ی چرخیدن و چرخاندن را که می‌داند؟ فایده رقصیدن و رقصاندن را که می‌فهمد؟ آیا کسی می‌اندیشد که چه می‌گذرد؟ و یا از آن می‌اندیشد؟ یا به ساز نوازنده در اوج سرمستی سماوی می‌رقصد؟

فریاد فکرهایم پرده‌ آسمان را می‌درد، پرده حقیقت را اما نه. طنین می‌اندازد مابین انسان‌ها، مابین ورق‌های تاریخ، مابین ستاره‌ها، کهکشان‌ها، مابین هرچه که بتوان به آن چنگ زد تا در خود غرق نشوی. شاید حقیقتی نیست که به آن پی برد. شاید نبودن حقیقت، خود یک حقیقت است. شاید معنی نداشتن خود یک معناست و بی نظم بودن در ژرفای خود نظمی دارد.

فکرهایم دیگر بال پر زدن ندارند، پاهایم توان رفتن. هرچه در ذهن دارم فریاد می‌زنم، هوار می‌کشم اما هر آنچه هست و نیست ساکت است. عالم و آدم زبان دوخته می‌چرخند.

+

Paroxysm of Happiness - April Rain


این هفته رو میتونم بگم پرکار‌ترین هفته زندگیم بود، از تدکس بگیر تا امتحان مبانی و ارائه طراحی وب و یادگرفتن ری‌اکت؛ ولی خب به قول یکی همه چیو امتحان کن تا بفهمی راهی که میخوای چیه و من با اینکه اینهمه به فنا رفتم و قیافه‌م شبیه جنازه‌ها و کارتن‌خواب‌ها شده بود، دوس داشتم کاری که میکردم رو، حتی وقتی که میلاد این عکسو ازم گرفت و من اعصابم واقعا خورد بود تو اون لحظه، باز لذت‌بخش بود برام کاری که میکردم.
از طرفی دیدم که مهارت کار گروهیم چقد کمه و چقد مونده تا بتونم به سازگاری با شرایط و بقیه برسم. فقط یادم باشه که قد خودم کار بردارم -_-


همه اصفهانیا و همه کسایی که میتونن 6 دی توی اصفهان حضور داشته باشن رو دعوت میکنم به حضور در تدکس دانشگاه اصفهان. نمیدونم چقدر با TED آشنایی دارین ولی به نظرم ارزش حضور و شنیدن سخنرانی‌ها رو داره. برای پیش ثبت‌نام به تارنمای 

TEDxUniversityOfIsfahan.ir مراجعه کنید و روی دکمه Register کلیک کنید و اطلاعات خودتون رو وارد کنید.

پ.ن: بخشی از کارای طراحی سایتشونو من انجام دادم ولی به خاطر مشغله و اینا سایت هنوز باگ داره و جندان چنگی به دل خودم نمیزنه /:

پ.ن2: اگه ثبت‌نام موفقیت آمیز باشه، صفحه ریلود میشه و اگه به درستی فرایند ثبت‌نام طی نشه بهتون خطا میده.

پ.ن3: این فعلا پیش ثبت‌نامه و اگه گزینش شدین واسه حضور در مراسم، بهتون یه ایمیلی فرستاده میشه تا ثبت نام نهایی و خرید بلیت صورت بگیره.

اینستاگرام TEDxUniversityOfIsfahan

کانال تلگرام TEDxUniversityOfIsfahan

تارنمای TEDxUniversityOfIsfahan


همه اصفهانیا و همه کسایی که میتونن 6 دی توی اصفهان حضور داشته باشن رو دعوت میکنم به حضور در تدکس دانشگاه اصفهان. نمیدونم چقدر با TED آشنایی دارین ولی به نظرم ارزش حضور و شنیدن سخنرانی‌ها رو داره. برای پیش ثبت‌نام به تارنمای 

TEDxUniversityOfIsfahan.ir مراجعه کنید و روی دکمه Register کلیک کنید و اطلاعات خودتون رو وارد کنید.

پ.ن: بخشی از کارای طراحی سایتشونو من انجام دادم ولی به خاطر مشغله و اینا سایت هنوز باگ داره و چندان چنگی به دل خودم نمیزنه /:

پ.ن2: اگه ثبت‌نام موفقیت آمیز باشه، صفحه ریلود میشه و اگه به درستی فرایند ثبت‌نام طی نشه بهتون خطا میده.

پ.ن3: این فعلا پیش ثبت‌نامه و اگه گزینش شدین واسه حضور در مراسم، بهتون یه ایمیلی فرستاده میشه تا ثبت نام نهایی و خرید بلیت صورت بگیره.

اینستاگرام TEDxUniversityOfIsfahan

کانال تلگرام TEDxUniversityOfIsfahan

تارنمای TEDxUniversityOfIsfahan


آیا من اومدم که دوباره چندتا پست بذارم و جیم شم برای چند ماه؟ با ما همراه باشید.

این یه مدتی که گذشت، درگیر مسائل شخصی و مشکلای روحی بودم، پروژه‌های دانشگاه و مصاحبه‌های کاری هم روشون. خوشبختانه دوباره زندگیم به یه حالت تقریبا متعادلی رسیده که بیام و یه وقتی بذارم واسه پست گذاشتن تو وبلاگ و گفتن از اتفاقای این چند روز. تازه فک کنم اون فریدِ "رادیو شکسته"۱ برگشته و می‌تونم الان راحت‌تر بنویسم و حرف بزنم بعد از کلی مدت که خودم بهش می‌گفتم یبوست نوشتاری.

بعضی از این مشکلای روحی هنوز هستن باهام و زمان میبره که ازشون بگذرم ولی خوشبختانه وسط همین مشکلا، رفتم کلی مهارت‌هامو بیشتر کردم و دنبال کار گشتم - با اینکه از کار قبلی به خاطر همین مشکلای روحی بیرون اومده بودم. از اونجایی که دیگه خسته بودم توی محیط استارت‌آپی کار کنم،‌ رزومه فرستادم واسه چندتا شرکت درست حسابی که دوتاشون رزومه‌م رو قبول کردن و رفتم مصاحبه. یکی از همین دوتا خیلی بهتر از اونیکی بود؛ به حدی که اگه شرکت دومیه قبول میشدم، خودم آخر سر می‌کشیدم کنار چون واقعا طرز مصاحبه و سوالایی که میپرسیدن هم روی اعصاب من بود. خوشبختانه قبل اینکه قرار مصاحبه بعدی رو با شرکت دومی بذارم، آفر از شرکت اولی رسید و من با شوق تمام جواب ایمیلشونو دادم و الان مشغول به کارم. بعدا هم باید دوتا پست بنویسم، یکی راجع به فرایند استخدام و دومی که کلا یکی از کجا شروع کنه و چیارو بلد باشه و بدونه تا بتونه به مرحله استخدام برسه. ولی اون پستارو توی ویرگول میذارم چون با فضای این وبلاگ نمیخوره.

برای کارای اداری و تحویل وسایل پاشدم رفتم تهران که واقعا واسم عجیب بود چطوری تحمل میکنین گرمای تهران رو. دمایی که هوای صبح ساعت ۷ تهران داشت، ما سر ظهر تو تبریز حس میکنیمش. یه جریانایی هم پیش اومد که تو ایمیل، به اشتباهی آدرس دفتر دومشونو داده بودن که خوشبختانه مشکلی پیش نیومد و کارای اداریش زود حل شد تا من برم به دفتری که در حقیقت محل کارم اونجاس و از بس فضاش خوب بود و آدماش خوب‌تر که نمیخواستم برگردم تبریز و remote کار کنم. چون وقتی remote کار میکنی فقط از لحاظ کاری با بچه‌های شرکت در تعاملی و همه جنبه‌های فانش میره.

خلاصه‌ش که زندگی میگذره و راستشو بخوام بگم، با همه اتفاقایی که افتاده و همه حسایی که دارم، راضیم از این مقطع زندگیم. حس میکنم یواش یواش داره به اون ثباتی که همیشه میخواستم میرسه و خوشحالم از این بابت.

پ.ن: توی این مدت هم با یه آدم خیلی خوبی آشنا شدم که همون اول به قول معروف click شدیم با هم و خوشحالم از اینکه دوستیم الان. امیدوارم حداقل یکی از این دوستا تو زندگیتون داشته باشین.


۱: زمان دبستان بهم میگفتن رادیوی شکسته‌ای چون خیلی خیلی زیاد حرف می‌زدم.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها